علامه بهلول گنابادی
شیخ محمدتقی بهلول گنابادی )۱۲۷۹ - ۱۳۸۴ (مشهور به شیخ بهلول یا علامه بهلول از عارفان و فقهای بهنام ایران بود که نامش با واقعهٔ مسجد گوهرشاد پیوند خورده است. بهلول گنابادی، در روستای بیلند شهر گناباد به سال ۱۲۷۹ متولد شد. وی پس از واقعه مسجد گوهرشاد به علت تحت تعقیب بودن به افغانستان گریخت. در آن جا نیز دست از مبارزه سیاسی برنداشت و به همین علت به زندان افتاد و مدت ۳۰سال را در اسارت گذراند. پس از آزادی به دمشق میرود و سپس رهسپار مصر میشود و دانشگاه الازهر را محل دائم حضور خود قرار میدهد که مورد توجه دانشجویان نیز قرار میگیرد؛ از سویی توسط جمال عبدالناصر که مخالف رضاشاه بود، رئیس بخش فارسی رادیو و تلویزیون مصر میشود. وی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی ایران، در خراسان شهرستان گناباد سکونت داشت و به وعظ، هدایت و راهنمایی مشغول بود. وی علاوه بر تسلط بر ادبیات عرب و تاریخ انبیاء، اشعار نغز و طنز نیز میسرود و گفته میشود ۲۰۰هزار بیت سروده و ۵۰هزار بیت نیز از شاعران دیگر حفظ بوده است. علاوه بر این در زمان حیاتش، شاهدی زنده از تاریخ صدساله ایران بود. محمدتقی بهلول سرانجام در روز جمعه ۷مرداد ماه ۱۳۸۴ پس از ۱۰۵سال زندگی، درگذشت و پیکر او بعد از تشییع در تهران، مشهد و تربت حیدریه در روز ۱۲مرداد در گناباد دفن شد. اکنون آرامگاه وی که در ورودی شهر گناباد قرار دارد، پذیرای بسیاری از اهالی علم و ادب است. منزل نامبرده در روستای بیلند– خیابان دانش واقع است و به شماره 30287 در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
ابومنصور ریابی
ابومنصور از وزرای طغرل موسس دولت سلجوقیان بوده است. در بیان حالاتش می نویسند: «شخص کافی و کاردان و مدبری بوده و نسبت به آداب مذهبی و عبادات مقرره مراقبت کامل داشت». ابومنصور اهل ریاب است و حتی مزاری هم که در ریاب است موید این مطلب می باشد. مقبره ابومنصور ریابی در شهرستان گناباد، بخش مرکزی، روستای ریاب واقع شده و این اثر در تاریخ ۱۰ دی ۱۳۸۱ با شمارهٔ ثبت ۶۷۳۱ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
خواجه اختیار منشی گنابادی (نامدارترین خوش نویس تعلیق ایران)
خواجه اختیارالدین حسن فرزند علی یکی از خوشنویسان بزرگ قرن دهم هجری بوده است. او را از بزرگ ترین اساتید خط تعلیق میدانند. وی مدت سی سال در دربار سلطان محمد خدابنده فرزند اول شاه طهماسب صفوی به کار نوشتن نامههای شاه اشتغال داشت. اکثر مورخین وفات وی را در سال ۹۹۰هجری دانستهاند ولی کتاب دانشوران خراسان آن را ۹۷۰ ذکر کرده است. اختیار منشی به گمان بسیار در گناباد چشم به جهان گشود و نام پدرش علی بود .وی در دوران پختگی و کمال خود، غالباً در پایتخت تیموریان، هرات، می زیست.خط تعلیق که در اواخر سدۀ هشتم هجری/ اواخر سدۀ سیزدهم میلادی به دست خواجه تاج سلمانی قانونمند و سامان گشت، در سدۀ دهم هجری/ سدۀ شانزدهم میلادی توسط اختیار منشی به اوج زیبایی و کمال رسید. نتیجۀ خلاقیت ده ها استاد خط تعلیق در آثار اختیار منشی به بار نشسته است. بدبختانه پس از وی هیچ خوشنویسی به جدیّت و جامعیت وی به خط تعلیق نپرداخت، چرا که در همین سده، خط نستعلیق به دورۀ شکوفایی رسید و قبول عام یافت و تعلیق یکباره به فراموشی سپرده شد.
از اختیار منشی مرقعات بسیاری به جای مانده است که غالباً نمونه هایی از ترسّل و نامه نگاری های درباری است. بیشتر آثار برجای مانده از وی میان سال های 948ق./ 1541 تا 974ق./ 1566 کتابت شده است و اگر چه تاریخ درگذشتش را 990ق./ 1582 نیز نوشته اند، اما با توجه به تاریخ آخرین اثرش، یقیناً تا سال 974ق./ 1566 زنده بوده است. از خواجه اختیار منشی گنابادی درختی منسوب به وی در محله قصبه شهر وجود دارد و خیابانی در گناباد به نام وی نامگذاری شده است.
استاد محمد پروین گنابادی، ستاره ای در آسمان ادب ایران
محمد پروین گنابادی در سال ۱۲۸۲ در کاخک گناباد متولد شد. پدرش عباس امیری دلویی ملقب به شمس الذاکرین دلوییگی مردی روحانی و اهل علم بود. از ۱۵ سالگی برای ادامه تحصیل به مشهد رفت و وارد مدرسه فاضل خان شد. مدتی بعد در زمره شاگردان برجسته ادیب نیشابوری درآمد و با اشارت وی تخلص «پروین» را برگزید و بعدها با توجه به علاقهای که به زادگاهش داشت «گنابادی» را نیز بدان افزود. وی مردی بود سختکوش، دوستدار ایران و زبان و ادبیات فارسی، کارهای آموزشی وی در سطوح مختلف از دبستان شروع و به تدریس در دانشگاه تهران خاتمه یافت. در تنظیم لغت نامه دهخدا بسیار فعال بود و بسیاری از سرفصل های این لغت نامه را نوشت و بسیاری دیگر را اصلاح نمود.
استاد پروین در طی دو سال نزدیک به یک میلیون یادداشت از متون مهم فراهم آورد و لغات محلی گنابادی و مشهدی را بر آن افزود و علاوه بر تنظیم حرف <ذ> با همکاری دهخدا و حرف <غ> با همکاری شهاب فردوسی، آمادهسازی واژگان ذیل حرف <ط> و بخشی از حرف <الف> را نیز برعهده داشت. پروین در اواخر سال ۱۳۱۸ش. به مدت دوازده سال ویراستاری زبانی کتاب های علمی دانشگاه تهران را به عهده گرفت و از اواخر سال ۱۳۴۰ ش تا پایان عمر با <بنیاد فرهنگ ایران> همکاری نمود. استاد پروین همزمان با این فعالیتهای علمی به امر تدریس نیز میپرداخت. در دانشکدههای ادبیات تهران و پژوهشکده فرهنگ ایران به تدریس پرداخت و در طول حیات خود از تعلیم و تعلم باز نماند.
استاد در ساحت شعر و شاعری از زمره شاعران صاحب سبک محسوب میشد به گونهای که یکی از موضوعات نخستین کنگره نویسندگان ایران در سال ۱۳۲۵ سبک شعری پروین گنابادی بود؛ اما او هرگز ادعای شاعری نمیکرد. پروین در دانش و علم کمنظیر و در آزادگی و متانت بیبدیل، و درویش مسلک بود و خوش فطرت. پروین شمع جمع دوستان اهل علم بود. احمد آرام که روانش شاد باد از استاد پروین به عنوان صاحبنظری شایسته در زبان و ادب فارسی و عربی یاد میکند <که هیچ ادعایی ندارد.
بزرگترین و ماندگارترین کار استاد ترجمه <مقدمه ابن خلدون> از متن عربی بود. عبدالرحمن بن محمدبن خلدون (۷۳۱ ۸۰۸ق.) فیلسوف و مورخ بزرگ اسلامی در کتاب خود که یکی از شاهکارهای فلسفی و تاریخی جهان اسلام است، به مسائل علم اجتماع و فلسفه تاریخ پرداخته است.
سخن آخر اینکه، استاد به زادگاه خود عشق میورزید به همین دلیل <گنابادی> را بر اسم خود افزود، اما محل تولد استاد در زلزله ۱۳۴۷ش. ویران شد و خانه و کاشانه وی با تمام خاطرات بچگی در زیر خاک مدفون گردید، ولی استاد پروین همچنان مهر زادگاه را به دل داشت و سرانجام پس از تحمل دوران بیماری در سال ۱۳۵۷ش. دیده از جهان فرو بست. منزل ایشان در کاخک با زلزله سال47 بکلی ویران شد /منزل ایشان در مشهد هم هیچ نشانی نداریم/ منزل ایشان در تهران در سال 70 فروخته و سپس تخریب شد/ الان فقط آرامگاه ایشان باقی مانده و منزل پسر بزرگشان / آرامگاه ایشان در بهشت زهرا قطعه 14 است
نشانی: تهران خیابان پاسداران نگارستان هشتم (شهید کشوری)، خیابان مسجد جامع ضرابخانه، کوچه رحیمی تفرشی پلاک 3
اسفندیار فیاضی
معروف به محمود در سال 1319 هـ.ش در جویمند گناباد دیده به جهان گشود و در حال حاضر در قید حیات می باشند. وی یکی از شاعران محلی سرای گناباد می باشد که تاکنون اشعار بسیار زیادی در باب فرهنگ عامه گناباد سروده است و نقش ممتازی در حفظ فرهنگ بومی این منطقه داشته است. دو کتاب «ای خوش او روزا»، «کله کشک» و «غرغطی» از تالیفات نامبرده می باشد.
نشانی: گناباد، خیابان المهدی 10 – پلاک 25 – نامبرده 40 سال است در همین محل زندگی می کند.
دکتر حسن خواجه نوری
دکتر حسن خواجه نوری استاد دانشگاه، روزنامه نگار، شاعر و نویسنده طنز با نام های مستعار «چراغ موشی گنابادی»، «ح.خ چراغ موشی»، «ح.خ ابابیل» و «نمکپاش» در سال ۱۳۱۴ شمسی در گناباد متولد شد. دوره ابتدایی و متوسطه را در آن دیار گذراند و پس از پایان تحصیلات دوره لیسانس در سال ۱۳۳۹ به تدریس در دبیرستانه های تهران پرداخت.
فعالیت دانشگاهی: دکتر خواجه نوری پس از اخذ درجه دکتری، در دانشگاه ها و مدارس عالی کشور به تدریس منطق، فلسفه و ادبیات فارسی پرداخت و در مدارس عالی پارس، مدرسه عالی شمیران، دانشگاه پلیس، دانشکده افسری و دانشگاه علامه طباطبایی افتخار تدریس داشت. او پس از افتتاح دانشگاه آزاد اسلامی از سال ۱۳۶۲ به طور تمام وقت در آن دانشگاه به کار آموزش و تدریس مشغول است.
فعالیت مطبوعاتی: دکتر خواجه نوری از همان زمان که در خراسان بود با روزنامه های »آتش شرق»، «آفتاب شرق» و «خراسان» همکاری نزدیک و جدی داشت و همزمان برای نشریه فکاهی «توفیق» نیز شعر و مطلب می فرستاد. از آنجا که همه نویسندگان و اعضای هیات تحریریه توفیق اسم مستعار داشتند وی نیز که این افتخار را داشت، باید نام مستعار بامسمایی برای خود برمیگزید. چون درعالم مطبوعات رسم است که نویسندگان توانا را به خورشید تابناک جهان مطبوعات! یا ستارگان درخشان آسمان شعر و ادب! تشبیه می کنند وی با توجه به نام خانوادگی خود که «خواجه نوری» است با نور اندکش نام مستعار «چراغ موشی» را برگزید و از آنجا که به زادگاهش افتخار می کرد کلمه گنابادی را هم به دنبال آن یدک کشید و «چراغ موشی گنابادی» شد تا موقع رفتن برق به خانه ها روشنی بخشد.
دکتر محمدحسین روحانی شهری محقق و قرآن پژوه معاصر
سيدمحمدحسين روحاني شهري، روز شنبه1/1/1315 هجري خورشيدي در قصبة « شهر» از روستاهاي «جويمند» از شهرهاي كوچك جنوب خراسان، ديده به گيتي گشود. در پي رخدادهاي شهريور 1320 و بازگشايي حوزههاي علمي در دارالعلمهاي مذهبي ايران، به مشهد و سپس قم كوچيد و اين درسها را فرا گرفت: صرف و نحو، معاني، بيان، عروض، بديع و قافيه، منطق و حكمت، كلام، تفسير، حديث و درايه و رجال. دورة كامل خارج فقه و اصول را در مشهد و قم به پايان رساند و افزون بر آن دروس متوسطه را با اخذ ديپلم ادبي در سال 1338 تمام كرد. بعد به رشته ديگر رفت و در سال 1342 ديپلم رياضي و فيزيك گرفت. راهي دانشگاه شد. در 1348 ليسانس فلسفه، در 1352 فوقليسانس زبان و ادبيات عرب گرفت. بعد از ايران خارج شد و از 1972 تا 1975ميلادي در دانشگاه شيكاگو در رشته بهداشت و تنظيم خانواده درس خواند و فارغالتحصيل شد. در هنگامة انقلاب اسلامي، همچون كثيري از جوانان و خارج رفتگان و دانشجويان ايراني در سراسر جهان، به ميهن بازگشت. دوران گذار و ناپايداري بود. روحاني هم مدتي سرگشته شد، اما باز هم به آشيانة فرهنگ بازگشت. در سال 1362 از دانشگاه تهران در رشتة فرهنگ و علوم قرآني دكترا گرفت.
سابقة شغلي و كاري روحاني هم مثل تحصيلاتش پراكنده و وسيع بود. چند سالي در ادارة راديو مشهد كار كرد. از سالهاي1345 تا چند سال بعد در وزارت بهداري، بخش تنظيم خانواده كار ميكرد و پژوهشها و آثاري در زمينه بهداشت و خانواده نوشت. مدتي در فرهنگستان زبان ايران به عنوان عضو پژوهشگر كار ميكرد. در دانشگاه تهران و چندين دانشگاه مختلف داخلي و خارجي در هر سه سطح ليسانس، فوق ليسانس و دكترا تدريس كرد و سرانجام در روز 24/9/1378، در حالي كه در اوج شكفتگي و اعتلاي علمي و پژوهشي بود، خاكدان جهان را رها كرد و به سفر ناگزير آخر رفت.
آثار و تأليفات روحاني
مرحوم روحاني بسيار پركار و پرنويس بود. اين از فضل بسيارش بود. مقالههاي متعدد و مهم در جرايد فرهنگي و وزين و دائرةالمعارفها نوشت. از جمله بهترين مقالهها را ذيل مدخلهايي از دائرة المعارف تشيع و بزرگ اسلامي نوشت كه منابع آن و كيفيت تدوين و تحرير آنها نشانگر مراتب علمي اوست. با احتساب مقالههاي دائرةالمعارفها، شمار مقالات وي از 2500 در ميگذرد و گفتگوها را نيز بايد بدان بيفزاييم.
كتب روحاني غالباً در باب ادبيات، تاريخ و علوم اسلامي است. آثاري هم دربارة بهداشت، جمعيت و پزشكي دارد كه از سوي وزارت بهداشت و مراكز مربوطه بارها چاپ شده و ما از آنها در ميگذريم. عجالتاً عناوين برخي از مهمترين كتب وي را ـ اعم از تأليف و ترجمه ـ در اينجا ذكر ميكنيم:
1ـ آشنايي با ادبيات نوين عرب 2ـ آشنايي با علوم اسلامي 3ـ ادب سياسي 4ـ ادب متعهد 5ـ ادب مقاومت (ترجمه اثري از غالي شكري نويسنده نامدار مصري) 6ـ ادب نوين الجزاير 7ـ ادبيات عربي از آغاز تا فروپاشي بغداد 8ـ باطنيان 9ـ اعلال تفصيلي (دوره كامل صرف و نحو عربي) 10ـ درآمدي بر عرفان و تصوف 11ـ تاريخ معاصر كشورهاي عربي (2 جلد) 12ـ ترجمه تاريخ كامل ابناثير (در 30 جلد كه 14 جلد آن منتشر شده است) 13ـ تاريخ مفصل عرب قبل از اسلام (10 جلد) 14ـ در خاورميانه چه گذشت؟ 15ـ حكم غيابي 16ـ در عراق چه ميگذرد؟ 17ـ نقد ادبي 18ـ علم حديث 19ـ منطق اسلامي 20ـ دورالشعر العربيه في الحروب الصليبيه 21ـ فلسفه علم 22ـ كليات فلسفه...
دكتر محمدحسين روحاني، در عرصه علوم و پژوهشهاي قرآني نيز متخصص و چابكدست بود. مقالات متعدد در اين زمينه نوشت و كتابي به نام «آشنايي با علوم قرآني». اما مهمتر از همه، ترجمه فخيم و داراي سبك وي از قرآن مجيد بود كه بارها منتشر شده است. اثر ديگر وي «تفسير كلامي قرآن مجيد» است كه ما اختصاصاً در اين مقاله بدان خواهيم پرداخت.
سیاح کلاتی
از محدثين، وعاظ و شعراي مهم و مشهور گناباد مرحوم شيخ سياح کلاتي فرزند رجبعلي متخلص به سياح بود که در سال 1193قمري (1157 شمسی)در کلات از قراي براکوه که در شاهنامه نيز از آن ياد شده متولد گرديد. جهت تحصيل ابتدا به مشهد سپس به تهران و از آنجا به غرب ايران و عراق عرب حرکت کرد در راه قزوين گرفتار راهزنان شد و و در يکي از شبهاي محرم پس پس از گريه زياد به خواب رفت و يکي از ائمه به خوابش آمد و سه خواسته او را برآورده کرد که خودش در اين باب گرفته است:
هميشه شکر خداوند مي کند سياح مرا که فيض شب قدر در محرم داد مرحوم سياح به هر جايي مي رفت از منبر و وعظ او استقبال مي شد و سفرهاي زيادي به مشهد، اصفهان، تهران و عراق و ديگر بلاد نمود بطوريکه در تمام ايران معروف شد و کمتر واعظي در شهرت به پاي او مي رسيد و اشعار خوبي در مدح و مرثيه اهل بيت نيز شسروده است.
سياح در سال 1253 (1216شمسی حدود 185سال قبل)در حدود شصت سالگي در کلات فوت نمود و از او چندين فرزند اناث و ذکور که همگي اهل منبر و وعظ و علم بودند بجاي مانده است. که ارشد آنها میرزا عبدالجوادنیز اهل منبر بوده به مناسبت پدرش به سیاح معروف گردیده و دارای سه فرزند بنام عباس و حسن و علی بود که عباس و حسن در جوانی فوت کردند و علی سیاح در پنجاه وپنج سالگی در سال یکهزار وشصت وهفت هجری قمری مطابق یک هزار و سیصدو هفت شمسی در گذشت و فرزند او به نام عبد الجواد سیاح زاده نیز در سال های اخیر فوت نموده است.
محل سکونت: گناباد – روستای کلات
استاد غلامعلی ترابی
استاد غلامعلی ترابی یکی از سفالگران بنام روستای مند بوده اند که بسیاری از سفالگران از شاگردان ایشان بوده اند. وی در سال 1297 دیده به جهان گشود از دوازده سالگی کار سفالگری را نزد پدر خود استاد محمدحسین ترابی آغاز نمود و بیش از 60سال به کار سفالگری مشغول بود. این هنرمند پیشکسوت در سال 1368 و در سن 72سالگی دیده از جهان بست و در روستای مند به خاک سپرده شد.
آدرس منزل: گناباد– روستای مند– خیابان امام حسین(ع) – خیابان دانش– پلاک 1/40 سال در این مکان زندگی کرده اند
برخی از مشاهیر و دانشوران گنابادی
1- ابویعقوب اسحاق
2 – ابوبكر عبدالغفار
3 – عبدالعزیزبن الاخضر
4 – ابومنصور ریابی
5 – ابوالفتح جنابذی
6 – آنسی ( قطب الدین میرحاج)
7 – بهجتی شهری
8 – بهلول گنابادی
9 – ملاعبدالصمد بیلندی
10 – پروین گنابادی |
11 – حزینی گنابادی
12 – سیدعلی بجستانی
13 – خواجه اختیار منشی
14- سیدزین العابدین گنابادی
15 – سیدعمادالدین محمود
16 – سنائی گنابادی
17 – سیاح كلاتی
18 – محمدابراهیم كرباسی كاخكی
19 – سید محمد باقر گنابادی
20 – سلطانعلی گنابادی |
21 – ملامظفر گنابادی
22 – محمدتقی منجم
23 – میرزا شفیع منجم باشی
24 – میرزابیك مورخ
25 – مسعود النوكی
|